از پای و خوشه که از خوشیدن بمعنی خشکیدن است، زمین که از بسیاری آمد شد مردمان سخت و صلب شده باشد. رشیدی در ذیل پای خوش و پای خوشه گوید: ’زمین گلناک که لگدکوب کرده از کثرت مالش خشک شود، مرکب از پا و خوش که اسم مفعول است از خوشیدن بمعنی خشک شدن’. و در ذیل پای خوشه آرد: ’یعنی زمینی که تر باشد و به آمد و شد مردم و حیوانات خشک شود چه خوشه بمعنی خشک شده آمده... اما یحتمل که پای خوسته باشد که چنین خوانده باشند. واﷲ اعلم’. زمینی راگویند پر از گل و لای که بسبب تردد مردم و حیوانات دیگر بر آن خشک و سخت شده باشد. (برهان) : بهار پر برگشته ست پای خوشه زمین بهشت خرم گشته ست خشک شورستان. فرخی
از پای و خوشه که از خوشیدن بمعنی خشکیدن است، زمین که از بسیاری آمد شد مردمان سخت و صلب شده باشد. رشیدی در ذیل پای خوش و پای خوشه گوید: ’زمین گلناک که لگدکوب کرده از کثرت مالش خشک شود، مرکب از پا و خوش که اسم مفعول است از خوشیدن بمعنی خشک شدن’. و در ذیل پای خوشه آرد: ’یعنی زمینی که تر باشد و به آمد و شد مردم و حیوانات خشک شود چه خوشه بمعنی خشک شده آمده... اما یحتمل که پای خوسته باشد که چنین خوانده باشند. واﷲ اعلم’. زمینی راگویند پر از گل و لای که بسبب تردد مردم و حیوانات دیگر بر آن خشک و سخت شده باشد. (برهان) : بهار پر برگشته ست پای خوشه زمین بهشت خرم گشته ست خشک شورستان. فرخی
دهی است از دهستان گورک بخش حومه شهرستان مهاباد. واقع در 66هزارگزی جنوب خاوری مهاباد و 33هزارگزی باختر شوسۀ بوکان به سقز. ناحیه ای است کوهستانی، سردسیر، سالم و دارای 230 تن سکنه است. از رود خورخوره مشروب میشود. محصولاتش غلات، توتون و حبوب است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند از صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از دهستان گورک بخش حومه شهرستان مهاباد. واقع در 66هزارگزی جنوب خاوری مهاباد و 33هزارگزی باختر شوسۀ بوکان به سقز. ناحیه ای است کوهستانی، سردسیر، سالم و دارای 230 تن سکنه است. از رود خورخوره مشروب میشود. محصولاتش غلات، توتون و حبوب است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند از صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از دهستان سورسور بخش کامیاران شهرستان سنندج واقع در 23هزارگزی شمال خاوری کامیاران و شش هزارگزی خاور راه شوسۀ کرمانشاه به سنندج. ناحیه ای است کوهستانی سردسیر و دارای 284 تن سکنه است. از چشمه مشروب میشود. محصولاتش غلات، لبنیات و توتون است و اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
دهی است از دهستان سورسور بخش کامیاران شهرستان سنندج واقع در 23هزارگزی شمال خاوری کامیاران و شش هزارگزی خاور راه شوسۀ کرمانشاه به سنندج. ناحیه ای است کوهستانی سردسیر و دارای 284 تن سکنه است. از چشمه مشروب میشود. محصولاتش غلات، لبنیات و توتون است و اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
دیگ طعام پزی را گویند. (برهان) (آنندراج). قدر: بیاورد کالوشه ای برنهاد وزان رنج مهمان همیکرد یاد بپخت و بخوردند و می خواستند یکی مجلس دیگر آراستند. فردوسی. ، آش. (آنندراج). آشی هم هست مخصوص دیلمان که از برنج و نخود و چغندر و سرکه پزند و چون پخته شود گشنیز تر و نعناع با هم کوفته و روغن بریان کنند بر بالای آن ریخته بخورند. (برهان) ، اشکنه که نان را میشکنند و در آن ترید می نمایند و می خورند و معنی کالجوش و ترکجوش مترادفند، چه ترکان نیز گوشت را ناپخته و نیم پخته میخورند. (انجمن آرای ناصری) (آنندراج) ، سرکه. (آنندراج)
دیگ طعام پزی را گویند. (برهان) (آنندراج). قِدر: بیاورد کالوشه ای برنهاد وزان رنج مهمان همیکرد یاد بپخت و بخوردند و می خواستند یکی مجلس دیگر آراستند. فردوسی. ، آش. (آنندراج). آشی هم هست مخصوص دیلمان که از برنج و نخود و چغندر و سرکه پزند و چون پخته شود گشنیز تر و نعناع با هم کوفته و روغن بریان کنند بر بالای آن ریخته بخورند. (برهان) ، اشکنه که نان را میشکنند و در آن ترید می نمایند و می خورند و معنی کالجوش و ترکجوش مترادفند، چه ترکان نیز گوشت را ناپخته و نیم پخته میخورند. (انجمن آرای ناصری) (آنندراج) ، سرکه. (آنندراج)